سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نحن اقرب من حبل الورید

گناهی که گفته اند ابتدا مانند لکه ای سیاه  است و با اصرار بر آن کم کم تمام قلب را می گیرد، حقیقتی دارد عینی!

بار اول مرتکب می شوی، مزه اش می رود زیر دندانت. بار دوم با وسوسه ای از وسوسه دفعه پیش کمتر ، وا میدهی. او بزرگ می شود و تو چونان میوه ای لهیده و عصاره کش شده! او قوی می شود و تو خشک و فرتوت. او قد علم می کند.... و تو حالا فرمانبردار مخلصی شده ای برایش!!

دیگر تاب مقاومت نداری

فکر مقاومت را هم نمی توانی بکنی

حتی یادت نمی آید قبل تر ها چه بودی...

غلام حلقه به گوش در مقایسه با تو آزاده ای است.

 

می روی زیارت آخر هنوز اسمت بچه مسلمان است.

 نماز می خوانی (البته حواست جمع نیست.)

انفاق میکنی.

روزه می گیری (در عین حال1- به نا محرم نگاه می کنی. « شاید الان خواهری این مطلب را بخواند و با خود بگوید حکم حرمت نظر بر نا محرم مخصوص مردان است. .. نه مسلمان زاده ی گرامی؛ زن و مرد در این حکم فرقی نمی کنند. زنان هم ممنوع هستند که بر مردان نامحرم نگاه کنند. »

2- حجابت هم درست....؟ امروزه اگر بخواهی خوش تیپ باشی و مردم پسند، باید بدنت را در شلواری بیندازی که به تن بچسبد و بالا تنه ات هم به همچنین.

3-حال نداری سحری بخوری، نماز صبحت هم ؟  پَر.

4- غیبت و تهمت و قسم را هم که حکمش را بهتر از من می دانی.)

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

در آن زیارتی که گفتم با تمام چرک و آلودگی وارد حرم می شوی و صحن و رواق و می چسبی به ضریح.

صاحبخانه راهت که میدهت هیچ، از رفع آرزوهای تو کوتاهی هم نمیکند. خلاصه که کلی صفا میکنی.

 

 

اگر خوش شانس باشی و انتخابت کنند آنوقت می شوی «نظر کرده». با آلودگی و گناهکاری و جهل به صورت حقیقی گناه و در حالی که غرق در شیرینی گناهی....

نهیبی از جانبی خطاب به تو زده می شود.

بعد شروع میکنی به فکر کردن. وسوسه گناه هم از سویی خفتت میکند. بعضی شبها تا صبح نمی توانی بخوابی غوغایی در درونت برپا شده. بعد که می فهمی چه گندی به خودت زدی نادم میشوی. اشک چشمت روان و صدای زجه ات به آسمان. گاهی می اندیشی من آلوده به چه رویی رفتم ضریح امام رضا را بغل کردم.! من چطور از خودم خجالت نکشیدم؟! وای بر من.

بعد این اشک ریختنهایت شبها موقع خواب دائمی میشود.

توبه میکنی. می دانی او توبه کنندگان را دوست دارد.  می دانی بخشیده شده ای. ولی یادت نمی رود که سی سال چه گناههایی که نکردی...

با خودت می گویی اگر در زندگی تن به گناه نمی دادم الان مقامم چقدر بالاتر بود؟ چقدر جلوتر بودم؟

فرصتها از دست رفته اند. آب رفته به جو باز نمی گردد. از این به بعد را بچسب.

تو انتخاب شده ای. این مهم است.


ارسال شده در توسط محمد محمودی


بعضیها معتقدند که یمانى از یمن میآید، طبق بعضى از احادیث وروایات که باعث توهم شده، حدیثى نیست که نشان دهنده خروج یمانى از یمن باشد.


این درست است که شخصى از یمن میاید وادعاى یمانى بودن میکند اما یمانى اصلى نمیباشد! بلکه از تابعین دست راست امام مهدى (ع) ووصى میباشد (مهدى اول)، بخاطر نسبت به یمانى اول به این اسم خوانده شده . بقول معروف: کسانى که از تابعین رسول (ص) میباشند را محمدى مینامند،مثل سلمان محمدى، کسانى که از تابعین امام على (ع) میباشند را علوى مینامند همچنین امام جعفر صادق (ع) را جعفرى مینامند.


احتمال ظهور چندین افراد هست که به اسم یمانى میایند به تابعیت از رهبر اصلیشان (یمانى اصل) ، همانگونه که در احادیث ذکر شده است که برخى افراد به نام قائمها قبل از امام مهدى (ع).


ودر روایات به اسم قائم به دلیل نصبتشان به قائد اصلى امام مهدى (ع) ذکر شده است.


از امیر المؤمنین (ع) : ( ... إذا قام القائم بخراسان وغلب على أرض کوفان ... إلى أن قال : وقام منا قائم بجیلان ... إلى أن قال : ثم یقوم القائم المأمول والإمام المجهول له الشرف والفضل وهو من ولدک یاحسین لا إبن مثله ...)غیبة النعمانی ص283 .


در ضمن قائم خراسان وقائم جیلان غیر از قائم سوم میباشند وبه نام قائم خوانده شده اند چون به امر امام مهدى (ع) قیام میکنند وقبل از اینکه روایتى نقل کنیم که بایه بر خروج یمانى از مشرق میباشد الزامى است که معنى اسم یمانى را توضیح دهیم که چرا به این اسم خوانده شده است .


این خیال یا توهمى بیش نیست که چونکه از کشوریمن است بهمین دلیل معروف به یمانى میباشد بلکه یمانى رابه این اسم میخوانند چونکه دست راست امام مهدى (ع) است ، واز نسل رسول الله محمد (ص) میباشد ورسول از تهامه وتهامه از کشور یمن است ورسول یمانى میباشد بس محمد (ص) وآل محمد(ص) همشان یمانى هستند وهر کسى که به نسل رسول (ص) برمیگردد از اهل یمانى میباشد.


همانگونه که میگویند کسى که از نسل امام على (ع) است علوى مینامند.


کسى که از نسل امام حسن (ع) است را حسنى مینامند.


کسى که از نسل امام حسین (ع) است را حسینى و غیره ...


خداى متعال کعبه را هم به اسم یمانیه خواند ، وخداى متعال به عیسى بن مریم در وصف رسول الله (ص) فرمود : (... یاعیسـى دینـه الحنفیة وقبلته یمانیـة ...)الکافی 8/103.

حتى عبدالمطلب (ع) بیت الحرام را به اسم کعبه یمانیه خواند . _ راجع البحار ج15 ص309


همچنین مولى محمد صالح مازندرانى در شرح کافى گفت : ( ... لأن مکة من تهامة وتهامة من أرض الیمن ... )شرح أصول الکافی ج11 ص 428.

 

واز علامه مجلسى از جزرى نقل شده : (فی الحدیث الایمان یمان والحکمة یمانیة إنما قال ( صلى الله علیه وآله)ذلک لأن الایمان بدأ من مکة وهی من تهامة وتهامة من أرض الیمن ولهذا یقال : الکعبة الیمانیة)بحار الأنوار 22 / 137. از شیخ على نمازى : ( ... وفی حدیث آخر قال النبی ( صلى الله علیه وآله ) : إن خیر الرجال أهل الیمن والإیمان یمان وأنا یمانی وأکثر قبائل دخول الجنة یوم القیامة مذحج) .

بیان :-



إنما قال ذلک لأن الإیمان بدأ من مکة وهی من تهامة وتهامة من أرض الیمن ولهذا یقال: الکعبة الیمانیة... )مستدرک سفینة البحارللشیخ علی النمازی ج 10 ص 602. از حموى :( ... وقال المدائنی : تهامة من الیمن وهو ما أصحر منها إلى حد فی بادیتها ومکة من تهامة وإذا جاوزت وجرة وغمرة والطائف إلى مکة فقد أتهمت وإذا أتیت المدینة فقد جلست ... ) معجم البلدان 2 / 63.

 

وهمچنین علامه مجلسى از گفتمان اهل بیت نقل کرده در کتاب بحار به (حکمه یمانیه) – راجع مقدمة البحار ج 11.


وهمچنین سید احمد الحسن همه این صحبتها را در یکى از بیاناتشان تحت عنوان ( سید أحمد الحسن الیمانی الموعود ) ذکر کرده است . ودر کل امام مهدى (ع) واوصیاءشان یمانى میباشند . مخصوصا اول مهدیین (احمد) وصى امام مهدى (ع) قبل از قیام قائم آل محمد.

در اینجا صفت یمانى هیچ ربطى به کشور یمانى ندارد بلکه نسبتى است به رسول محمد (ص) ووقتى که معلوم شده که چرا یمانى به این اسم خوانده میشود بس به این نتیجه میرسیم که یمانى از مشرق میاید نه از یمن .

کسى که بى گیر احادیث وروایات باشد که همشان قبل از قیام امام مهدى (ع) هست ، میخوانید که کشوریمن خالى از احادیث وروایات میباشد ، یعنى این کشور در احادیث ذکر نشده است . در احادیث فقط صحبت از سه کشور است که عبارتند از : عراق – ایران وشام . در بعضى از احادیث ذکر شده که اولین انصار امام مهدى(ع) (أول المؤمنین) از عراق بخصوص از بصره میاید .

در حدیث از امام على (ع) نقل شده در تعداد اسامى 313 نفر (...ألا ان أولهم من البصرة وآخرهم من الأبدال (.....


واهمیت این ممهد وحفظشان از دشمنان آل محمد میباشد . این ممهد به چندین چیز وصف شده است وایشان را به اسم اصلیشان خطاب نمی کنند الى در بعضى از اوقات و بعضى از اماکن، مثل وصیت رسول خدا (ص) (فلیسلّمها - أی الإمام المهدی - إلى إبنه أول المقربین ( المهدیین ) له ثلاثة أسامی أسم کأسمی وأسم أبی وهو عبدالله وأحمد والاسم الثالث المهدی وهو أول المؤمنین)واز قول رسول (ص) :(یبایع بین الرکن والمقام أسمه أحمد وعبد الله والمهدی فهذه أسماؤه ثلاثتها)واز قول امام على (ع) :(أولهم من البصرة)یعنى اولین انصار امام مهدى (ع) . ومثل کنوز طالقان شعارشان (احمد احمد ) وقتى به عراق میاید براى بیعت با امام مهدى (ع) .

 

از امام با قر (ع) : (أن لله کنزاً بالطالقان لیس بذهب ولافضة إثنا عشر ألفاً بخراسان شعارهم ( أحمد أحمد ) یقودهم شاب من بنی هاشم على بغلة شهباء علیه عصابة حمراء کأنی أنظر إلیه عابر الفرات فإذا سمعتم بذلک فسارعوا إلیه ولو حبواً على الثلج (منتخب الانوار المضیئة ص343 .

همه این حرفهایى که گفته شد وخواندیم ، اهل بیت (ع) توصیه نمیکنند که با بیش از یک نفرو در یک زمان بیعت کنیم لازم است (رایة) کنوز طالقان به قیادة یمانى . چه مستقیم چه غیر مستقیم.


کسى که به احادیث مینگرد که در مورد قبل از قیام قائم صحبت میکند ممهد را به چندین طریق واسماء وصف میکند که شخص خواننده را به شک در میآورد که چندین شخص وجود دارد در صورتى که همه این مشخصات مربوط به یک نفر میباشد لازم است که این شخص معصوم باشد واین مشخصات فقط به یمانى تطابق داده شده نه کسى جز ایشان ودر روایاتى که نقل شده که خروج این ممهد از مشرق میباشد . از قول امیر المومنین (یخرج رجل قبل المهدی من أهل بیته من المشرق یحمل السیف على عاتقه ثمانیة أشهر...)واز قول رسول (ص) :(... ثم تطلع الرایات السود من قبل المشرق فیقاتلونهم قتالاً لایقاتله قوم ثم ذکر شاباً فقال : إذا رأیتموه فبایعوه فإنه خلیفة المهدی) وبه لفظى دیگر: (خلیفة الله المهدی) واز امیر المؤمنین (ع) : (... إذا قام القائم بخراسان ...)ودر حدیثى دیگر : (... وتقبل رایات من شرقی الأرض غیر معلمة لیست بقطن ولاکتان ولاحریر مختوم فی رأس القنا بخاتم السید الأکبر یسوقها رجل من آل محمد تظهر بالمشرق وتوجد ریحها بالغرب کالمسک الأذفر یسیر الرعب أمامها بشهر حتى ینزلوا الکوفة طالبین بدماء آبائهم (...إلزام الناصب 2 / 98-99.


وقائد این رایات مشرقیه که وصف کردند از آل محمد (ع) میباشد وهرگز به غیر از وصى امام مهدى (ع) و یمانى موعود نمیباشد. از امیر المؤمنین (ع) : قال : (المهدی أقبل جعد بخده خال یکون مبدؤه من قبل المشرق وإذا کان ذلک خرج السفیانی (....غیبة النعمانی ص316 .



از امیر المؤمنین (ع) : (...إنکم ان اتبعتم طالع المشرق سلک بکم مناهج الرسول ....)

از کعب الأحبار : ( ... وأقبل رجل من المشرق برایات سود صغار قتل صاحب الشام فهو الذی یؤدی الطاعة إلى المهدی )المهدی الموعود المنتظر باب30 ص328 .

از عبدالله بن عمر: (یخرج رجل من ولد الحسین من قبل المشرق لو استقبلته الجبال لهدها واتخذها طرقاً)الملاحم والفتن باب75 .

اگر این روایات واحادیث را با حدیث امام صادق (ع) تطبیق کنیم (ولا تتبع منهم أحداً أبداً حتى ترى رجلاً من ولد الحسین معه عهد نبی الله ... ).

معلوم میشود که مرد حسینى صاحب عهد همان حسینى است که از مشرق می آید همان یمانى ومهدى اول و وصى امام مهدى (ع) ( معه عهد نبی الله ).

 

از ابن عمر : ( ... الى أن قال: ( فأخذ النبی بید العباس وبید علی فقال: سیخرج من صلب هذا فتى یملأ الأرض جوراً وظلماً وسیخرج من هذا ( أی علی - ع-) فتى یملأ الأرض قسطاً وعدلاً فإذا رأیتم ذلک فعلیکم بالفتى الیمنی فإنه یقبل من المشرق وهو صاحب رایة المهدی)المهدی المنتظر الموعود باب 2 ص107 . ودر این حدیث به درستى نقل شده پسر یمنى ( یمانى ) از مشرق مى آید نه از یمن .


مادام رسول خدا (ص) امر کرده به عمر به طاعت این پسر وصف کرده که رایة مهدى (ع) که خودش یمانى اصلى میباشد همانطور که در روایات قدیم ذکر شده است .

وابن حجراین حدیث را جاى پسر یمنى ( فتى یمنی ) را تحریف کرده به ( فتى تمیمی ) وهمانطور هم شیخ على کورانى در ( معجم احادیث امام مهدى (ع) ) .

وبطلان این تحریف شده به مجرد نگاهى به مسئله مهمى که صاحب رایة مهدى همان مرد حسینى میباشد همانطور که در چندین روایت ذکر شده است . (ولاتتبع منهم أحداً أبداً حتى ترى رجلاً من ولد الحسین ) (أتاح الله رجل منّا اهل البیت) (یخرج رجل من ولد الحسین من قبل المشرق) ( ثم یرفع لولد الحسین علیه السلام رایة فیها الأمر) .

ولى شعیب بن صالح از مردان تمیمى میباشد و اصلا علوى نیست ونمى تواند صاحب رایة مهدى (ع) باشد .

پس یمانى از مشرق میاید و حسینى نسب وپرچمدار واحمد وصى امام مهدى (ع) واول مهدیین و از ذریه امام مهدى (ع) میباشد و اینها توهمى بیش نیست که یمانى از یمن میآید .


ارسال شده در توسط محمد محمودی

شاید اینجا جاش نباشه اما خوندنیه
نشانه های ظهور در این روایت نبی معظم علیه السلام به بعضی از علائم ظهور امام عصر روحی فداه اشاره میکنند
جابر بن عبدالله انصاری از آن حضرت نقل میکند که فرمودند:
زکات دادن متروک میشود و زکات دادن را زیان و ضرر تلقی کنند
سخن معمول و همگانی شما دروغ
میوه و نقل مجالس غیبت
ان چه به دست می اوریم حرام
بزرگان بر کوچکان رحم نمیکنند
و کوچکان نیز احترام بزرگان را نگه نمیدارند
مرد از همسر خود اطاعت نمیکند
در باره ی همسایه جفا کنند
با ارحام قطع ارتباط کنند
حیای کوچکتر ها کم گردد
ساختمان ها محم بنا کنند
شهادتشان از روی هوی و هوس باشد
مرد پدرش را لعنت کند
برادر نسبت به برادر حسد ورزد
شرکا در معاملاتشان به یکدیگر خیانت کنند
وفا کم شود
مردان خود را به لباس زنان بیارایند
1رده هی حیا از زنها برداشته میشود
کارهای خوب کم شود و جرایم و بدی ها ظاهر شود
از اخرت خفلت کنند و تمام توجه به دنیا معطوف دارند
ورع و پرهیزگاری کم شود
طمع زیاد شود
بندگان خدا و مؤمنین در جامعه ذلیل و منافقان در میان مردم عزیز و محترم باشند
انواع خواری ها در باره ی مؤمن و اهل ایمان اعمال کنند
در این هنگام میبینی که صورت این مردم چهره ی ادمی ست اما قلبهای انان دلهای شیطان است
سخن انان از عسل شیرین تر اما دلهایشان تلختر از زهر کشنده ، اینان گرگهای هستند که به لباس ادمیان در امده اند
زمانی بر امت من بیاید که مردم دارای اراء مختلف خواهند داشت
قران را به صورت اواز و مزامیر و به صورت غنا میخوانند بدون اینکه از خدا ترسی داشته باشند
پس در چنین عصری ترانه ها و ساز ها و اواز ها ، ادمیان را به طرب می اورد ان چنان که نفسهایشان گویی در طرب می اید
مردها به مردها اکتفا میکنند و زن ها به زنان
قتل و خون ریزی در میان مردم رواج یابد
سفیانی از شام بیرون می اید
یمانی از یمن حرکت میکند

بهتره به این نکته توجه داشته باشیم که همه حوادثی که در مورد آخرالزمان پیش گویی شده، ممکنه رخ نده! ولی این معنیش این نیست که ظهور موعود آخرالزمان هم ممکنه منتفی بشه!!! ظهور منجی آخرالزمان یعنی حضرت امام مهدی عجل الله فرجه از وعده های خداوند هستش و حتما واقع میشه!
در ادامه خوبه که این رو هم متذکر بشیم که در این نوع کتاب ها که مولف میاد و مجموعه ای از احادیث و ... رو جمع آوری می کنه، ممکنه که بخواد مطالبی که در گذشته به نوعی پیش گویی شده رو با حوادث روز جهان انطباق بده که در خیلی از موارد غلط ازآب در میاد!
همینطور که جناب aseman هم گفتن، این پیش گویی ها به خاطر این که میان و مجموعه ای مطالب رو جمع آوری و بعضا موشکافی می کنن، می تونن مفید واقع بشن!

پ.ن: در این رابطه از کتاب «دهه ظهور» هم می تونین استفاده کنین!

از متون باستانی زرتشتیان و روایات اسلامی چنین برمی آید که در دوره‏ آخرالزمان و پیش از خروج آخرین دجال، جهانیان با سه سال سخت و پُر بلا روبه رو خواهند شد. درسوشیانت (ص ??، بخش ?، یادداشت ?) آمده است:
در پایان هزاره هوشیدر بامی، دیوی مهیب به نام «مَلْکوش»، زمستانی سخت و ترسناک پدید می آورد، و در مدت سه سال ، سراسر گیتی را با برف و باران و تگرگ و باد سرد و طوفان ویران می سازد، و مردمان و جانوران و دیگر موجودات روی زمین را نابود می کند.

در کتاب عقدالدرر (ص ???، ب ??، ف ?) از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) چنین نقل شده است:
بی گمان پیش از خروج دجال ، سه سال سخت خواهد بود . که در آنها گرسنگی دامنگیر مردم می شود... .
بر اساس پژوهشهایی که نگارنده انجام داده است، این سه سال عبارت اند از : سال ???? ، ???? و ???? م. بی تردید، در میان این سه سال ، سخت ترین آنها ???? م خواهد بود؛ زیرا زمینه های جنگ جهانی سوم در این سال رخ می دهد.


ارسال شده در توسط محمد محمودی

نوسترا داموس مردی که از فردا پیش بینی میکند بعد از حاثه یازده سپتامبر ریس جمهور امریکا به تبع او ایران را یکی از محورهای شرارت در جهان معرفی میکند جالبترین نکته در مورد پیش گویی اداموس این است که در عین حالی که به ندرت نام کشوری را به صراحت ذکر میکند در مورد ایران به صراحت می گوید ایران جهان را تسخیر میکند
بر خلاف اینکه میگویند او شیطان پرست است و خدا ستیز می باشد او فردی عمیقا مومن و پایبند به مذهب کاتولیک بود ایران به کمک مسلمانان جهان حکومت مقتدری تشکیل میدهد که هسته ان از لبنان شروع و جنگ جهانی سوم رخ میدهد و جهان نابود میشود شهرها الوده و کثیف . مردی از عرب به زودی خواهد امد و از سوی بیزانس به او خیانت خواهد شد و از جانب مجارستان متحمل ازار زیادی میشود . طوفان عظیم به وجود می اید ادم های نادان خواستار شریعت کهنه هستندو تمامی طرفداران محمد سراسر جهان را میگیرد در نتیجه اداموس به فتح جهان با شریعت حضرت محمد به غرب و تمدن غرب هشدار میدهد و اعلام میکند که روزی مسلمانان به رهبری ایران بر جهان مسلط خواهند شد .



حوادث و علایم قبل و در زمان آخرالزمان
? - خروج سفیانى (بنا به اعتقاد شیعه: سفیانى، یکى از طاغوتهاى مقدّس مآب از نسل ابوسفیان است و در شام به دست سپاه مهدى شکست خورده و کشته مى شود).

? - کشته شدن سیّدِ حسنى (بنا به اعتقاد شیعه: جوان خوش صورت از آل امام حسن با سپاهش به حمایت از امام مهدی برمى خیزد و سرانجام، کشته می‌شود).

? - اختلاف بنى عبّاس در ریاست دنیا.

? - گرفتن خورشید در نیمه ماه رمضان .

? - گرفتن ماه در آخر آن ماه، برخلاف عادت (و نظم فلکى).

? - فرو رفتن زمین بیداء (زمین بین مکّه و مدینه).

? - فرو رفتن زمین در نقطه اى از مشرق و مغرب .

? - توقّف خورشید، هنگام اوّل ظهر تا وسط وقت عصر.

? - طلوع خورشید از مغرب .

?? - کشتن « نفس زکیّه » در پشت کوفه همراه هفتاد نفر از یارانش .

?? - سر بریدن یک مرد هاشمى بین حجرالاسود و مقام ابراهیم .

?? - ویران شدن دیوار مسجد کوفه .

?? - به اهتزاز درآمدن پرچمهاى سیاه از جانب خراسان .

?? - خروج یمانى (بنا به اعتقاد شیعه: یمانى از مردان نیک و طرفدار امام زمان است ) که به حمایت از مهدی ، با سپاه خود برمى خیزد.

?? - ظهور مغربى در مصر و حکومت او بر مردم شام .

?? - فرود ترکها به جزیره .

?? - ورود رومیان به رمله .

?? - طلوع ستاره درخشان در سمت مشرق که همچون ماه مى درخشد سپس دو جانب آن خم گردد که نزدیک شود که آن دو جانب به همدیگر متّصل شوند.

?? - پدید آمدن سرخى در آسمان که در فضا پراکنده گردد.

?? - آتشى در طول مشرق، آشکار شود و سه روز یا هفت روز در آسمانى باقى بماند.

?? - آزادی عرب از اسارت خود را و حکومت عرب بر شهرها و کشورها.

?? - بیرون رفتن عرب از تحت نفوذ سلطان عجم .

?? - کشتن امیر مصر، توسّط مردم مصر.

?? - خراب شدن شام .

?? - کشمکش سه گروه در شام.

?? - ورود دو گروه قیس و عرب به کشور مصر.

?? - به اهتزاز درآمدن پرچمهاى قبیله « کنده » در خراسان .

?? - آمدن اسبهایى از جانب مغرب، تا اینکه در کنار حیره (نزدیک کوفه ) بسته شوند.

?? - برافراشته شدن پرچمهاى سیاه از جانب مشرق به سوى حیره .

?? - طغیان آب فرات، به طورى که سرازیر کوچه هاى کوفه گردد.

?? - خروج شصت دروغگو که همه آنان ادّعاى نبوت مى کنند.

?? - خروج دوازده نفر از نژاد ابوطالب که همه آنان ادّعاى امامت براى خود دارند.

?? - سوزاندن مردى بلند مقام از شیعیان بنى عبّاس بین سرزمین جلولاء (واقع در هفت فرسخى خانقین) و سرزمین خانقین .

?? - بستن پلى نزدیک محله کرخ بغداد.

?? - برخاستن باد سیاهى در بغداد، در آغاز روز.

?? - زلزله شدید در بغداد.

?? - فرو رفتن بیشتر شهر بغداد در زمین بر اثر زلزله .

?? - ترس عمومى که عراق و بغداد را فراگیرد.

?? - مرگهاى سریع و عمومى در بغداد.

?? - کم شدن اموال و انسانها و محصول کشاورزى .

?? - پیدایش ملخ در فصل خود و در غیر فصل خود تا آنجا که زراعتها و غلاّت را از بین ببرد.

?? - کم شدن غلاّت و محصولات گیاهى .

?? - اختلاف و کشمکش در میان دو صنف از عجم و خونریزى بسیار بین آنان .

?? - بیرون آمدن بردگان از زیر فرمان اربابان و کشتن اربابان .

?? - مسخ شدن جمعى از بدعتگذاران، به صورت میمون و خوک .

?? - پیروزى بردگان بر شهرهاى اربابان .

?? - نداى (غیرعادى ) از آسمان بر همه جهان به طورى که هرکسى در هر زبانى باشد آن ندا را به زبان خودش مى شنود.

?? - پیدایش صورت و سینه انسان در قرص خورشید.

?? - مردگانى زنده از قبرها بیرون آیند و به دنیا بازگردند و به دید و بازدید با همدیگر بپردازند.

?? - در پایان همه، ?? بار، باران پى در پى مى آید و زمین خشک را پس از مرگش، زنده و سبز و خرّم مى کند و به دنبال آن برکتهاى زمین بروز مى نماید و در دسترس قرار مى گیرد.
در رویکرد کلی و کلان، می‏توان نشانه‏ها و علایم ظهور امام زمان علیه‏السلام را به انواع مختلف تقسیم کرد که به یکایک آنها خواهیم پراخت:
الف) نشانه‏های عام و خاص

1. نشانه‏های عام:
آن دسته از نشانه‏ها و علایمی که شاخصه‏های کلی و عمومی دارند یعنی در قالب پدیده خاص، در برهه خاص و در افراد خاصی متصف نشده‏اند، «علایم عمومی» نامیده می‏شوند؛ نظیر احادیث و روایاتی که از احوال و اوضاع مردمان آخر زمان خبر می‏دهند و از انحرافات و کج رویهایی که در آن دوره رخ می‏دهد سخن به میان آورده‏اند که در واقع، نوعی بیان علایم و نشانه‏های ظهور امام زمان علیه‏السلام است، امّا در قالب و معیار کلی و عمومی.

«عَنْ اِبْنِ عَباس عَنْ رَسُولِ اللّه‏ِ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله : فِی حَدیثٍ اَنَّ اللّه‏َ اَوْحی اِلَیهِ لَیْلَةً اَسْری بِهِ اَنْ یُوصِیَ اِلی عَلِیِّ وَاَخْبَرَهُ بِالْأَئِمّةِ مِنْ وُلْدِهِ اِلی اَنْ قالَ وَآخِرُ رَجُلٍ مِنْهُمْ یُصَلّی عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ خَلْفَهُ یَمْلأُ الاَْرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَورا وَظُلْما... فَقُلْتُ اِلهی وَسَیِّدی مَتی یَکُوُنُ ذاکَ؟ فَاَوْحَی اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ اِلَیَّ: یَکُوُنُ ذالِکَ اِذا رُفِعَ الْعِلْمُ وَظَهَرَ الْجَهْلُ وَکَثُرَ القِراءَةُ وَقَلَّ الْعَمَلُ وَکَثُرَ الْقَتْلُ وَقَلَّ الْفُقَهاء وَالْهادُونَ وَکَثُرَ فُقَهاءُ الضَّلالةِ وَالْخَوْنَةِ... وَکَثُرَ الْجَورُ وَالْفَسادُ وَظَهَرَ الْمُنْکَرُ وَاَمَرَ اُمّتُکَ بِهِ وَنَهی عَنِ الْمَعْروُفِ...؛1

ابن عباس می‏گوید: «در شب معراج، مطالبی به رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وحی شد که باید به حضرت علی علیه‏السلام سفارش کند و به او در مورد ائمه بعد از آن حضرت که از فرزندانش هستند خبر داد؛ تا آنجا که فرمود: آخرین آنها [نشانه هایی دارد؛ از جمله اینکه [عیسی بن مریم پشت سرش نماز می‏خواند؛ زمین را پر از عدل و داد می‏کند، چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد،... عرض کردم: خداوندا! آن کی خواهد شد؟ خداوند به من وحی کرد: هر گاه علم از میان برداشته شود و جهل و نادانی ظاهر شود؛ قرائتهای [قرآن [زیاد امّا عمل کم شود؛ قتل و کشتار زیاد شود، فقهاء و هدایت کنندگان واقعی کم شوند؛ علمای فاسق و خیانتکار زیاد شوند،... جور و فساد زیاد شود؛ منکر ظاهر شود؛ امت تو امر به منکر و نهی از معروف کنند،...»

«حضرت علی علیه‏السلام در جواب سؤال «صعصعة بن صوحان» ـ که از یاران آن حضرت بود ـ در باب دجّال و خروجش، و پیرامون نشانه‏هایی از ظهور امام زمان علیه‏السلام ، چنین فرمودند:
«فَاِنَّ عَلامَةَ ذلِکَ اِذا اَماتَ النّاسُ الصَّلاةَ وَاَضاعُوا الاَمانَةَ وَاسْتَحَلُّوا الْکِذْبَ، وَاکَلُوا الرِّبا وَاَخَذُوا الرُّشا وَشَیَّدُوا البُنْیانَ وَباعُوا الدّین بِالدُّنْیا وَاسْتَعْمَلُوا السُّفَهاءَ وَشاوَرُوا النِّساءَ وَقَطَعُوا الاَرْحامَ وَاتَّبَعُوا الاَهْواءَ، وَاسْتَخَفُّوا بِالدِّماءِ...؛2 علامت خروج و قیام دجال زمانی است که مردم نماز را ترک کنند [و در میان مردم بمیرد]، امانتها را ضایع کنند؛ دروغ گفتن را حلال شمارند؛ ربا بخورند؛ رشوه بگیرند؛ ساختمانها را محکم سازند و دین را به دنیا فروشند؛ مردمان کم عقل را بر کارها گمارند؛ زنان را در کارهای اجتماعی و شخصی طرف مشورت قرار دهند؛ قطع صله ارحام کنند؛ از هوا و هوس پیروی کنند و [کشتار و [خونریزی را کوچک شمارند،... .»

2. نشانه‏های خاص:
بعضی از نشانه‏ها و علایم ظهور، به صورت خاص و با شاخصهای ویژه در افراد متعین، تبلور می‏یابد؛ مثلاً در روایات بسیاری ذکر شده است، که ظهور امام زمان علیه‏السلام در سال فرد و در روز فرد تحقق پیدا خواهد کرد. ظهور و خروج افرادی به نام «دجال» و «سفیانی» که مظهر ضلالت و گمراهی و نیز قیام افرادی مثل یمانی و سید خراسانی که سنبل هدایت هستند جزء علایم خاص شمرده می‏شود و در احادیث، با اسم و رسم و با ویژگیهای مخصوصشان وارد شده است.

امام باقر علیه‏السلام فرمودند:
«تَنْزِلُ الرّایاتُ السُّودُ الَّتی تَخْرُجُ مِنْ خُراسان اِلیَ الْکُوفَةِ، فَاِذا ظَهَرَ الْمَهدیُّ بَعَثَ اِلَیه بِالْبَیْعَةِ؛3 پرچمهای سیاهی از ناحیه خراسان بیرون می‏آید و به جانب کوفه به حرکت در می‏آید. پس چون مهدی ظاهر شود، اینان وی را دعوت به بیعت می‏کنند.»

و نیز امام باقر علیه‏السلام فرمود:
«برای مهدی ما، دو نشانه است که از هنگامی که خداوند آسمانها و زمین را خلق فرمود، سابقه ندارد: خسوف در شب اوّل ماه رمضان و کسوف در نیمه همان ماه. و این دو از زمانی که خداوند آسمانها و زمین را خلق کرده است، [این چنین ] وجود نداشته است.»4

در روایات فوق نشانه‏ها و علایم خاصی برای ظهور امام زمان علیه‏السلام تعیین شده است.

ب) نشانه‏های حتمی و غیر حتمی
1. نشانه‏های حتمی:
علایم و نشانه‏هایی که به طور قطع قبل از ظهور حضرت، رخ خواهند داد و در واقع، هیچ گونه قید و شرطی در ایجاد آنها لحاظ نشده است علایم حتمی نامیده می‏شوند و شاید بتوان گفت که ادعای ظهور قبل از تحقق آنها کذب و دروغ است.

امام سجاد علیه‏السلام فرمود:
«اِنَّ اَمْرَالْقائِمِ حَتْمٌ مِنَ اللّه‏ِ وَاَمْرَ السُّفیانِی حَتْمٌ مِنَ اللّه‏ِ وَلایَکُونُ قائِمٌ اِلاّ بِسُفْیانِی5؛ ظهور قائم، از ناحیه خداوند، قطعی و خروج سفیانی نیز، از جانب خداوند قطعی است و قائمی جز با سفیانی وجود ندارد.»

امام صادق علیه‏السلام فرمود:
«وَالْیَمانِی مِنَ‏الْمَحْتُومِ؛ [قیام] یمانی از نشانه‏های حتمی است.»
فضل بن شاذان از ابی حمزه ثمالی نقل می‏کند:
«قُلْتُ لاَبیِ جَعْفَرٍ خُرُوجُ السُّفْیانِی مِنَ الْمَحْتُوم؟ قالَ نَعَمْ وَالنِّداءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَطُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِها مِنَ الْمَحتُومِ وَاخْتِلافُ بَنِی الْعَباسِ فِی الدَّوْلَةِ مِنَ الْمحْتُومِ وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیة مَحْتُومٌ وَخُرُوجُ الْقائِمِ مِنْ آلِ مُحَّمد مَحْتُومٌ...6؛ به امام باقر علیه‏السلام عرض کردم: آیا خروج سفیانی حتمی است؟ فرمودند آری، صیحه آسمانی نیز از علایم حتمی است و طلوع خورشید از مغرب حتمی است. اختلاف بین بنی عباس در رابطه با حکومت، حتمی است. کشته شدن نفس زکیّه حتمی است، قیام قائم آل محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله حتمی است،...»

2. نشانه‏های غیر حتمی:
بعضی از نشانه‏های ظهور قبل از ظهور، بطور مشروط رخ می‏دهند؛ یعنی اگر مقتضی آنها موجود و موانع مفقود باشد، تحققشان حتمی خواهد بود. در میان نشانه‏ها و علایم، آنچه حتمی شمرده شده، جزء محتومیات هستند و غیر از آنها که گروه بسیاری از علایم را تشکیل می‏دهند جزء علایم غیر حتمی شمرده می‏شوند.

ج: علایم با فاصله و بی‏فاصله
1. نشانه‏های نزدیک به وقت ظهور:
در بعضی از روایات، تصریح شده که بعضی از علایم در سال ظهور امام زمان علیه‏السلام ، رخ می‏دهند؛ یعنی قبل از ظهور و در آستانه قیام حضرت مهدی علیه‏السلام ، این نشانه‏ها یکی پس از دیگری پدیدار شده، به ظهور امام زمان منتهی می‏شود.

امام صادق علیه‏السلام فرمود:
«خُرُوجُ الثَّلاثَةِ، اَلخُراسانِی وَالسُّفْیانِی وَالیَمانِی فِی سَنَةٍ واحِدَةٍ فِی شَهْرٍ واحِدِ، فِی یَوْمٍ واحِدٍ وَلَیْسَ فیها رایةً بِأَهْدی مِنْ رایةِ الْیَمانی یَهدی اِلَی الْحَقِّ؛7

خروج سه کس: قیام خراسانی و سفیانی و یمانی، در یک سال و در یک ماه و یک روز خواهد بود و در این میان، هیچ پرچمی به اندازه پرچم یمانی، به حق و هدایت دعوت نمی‏کند.»

امام باقر علیه‏السلام فرمود:
«لَیْسَ بَیْنَ قِیامِ القائمِ وَقَتْلِ النَّفْسِ الزَّکیَّةِ اَکْثَرَ مِنْ خَمْسَ عَشَرَ لَیْلَة8؛ بین ظهور مهدی علیه‏السلام و کشته شدن نفس زکیه، بیش از پانزده شب فاصله نیست.»

2. علایمی که با ظهور، فاصله زمانی دارد:
بعضی از نشانه‏ها و علایم در بستر تاریخ با فاصله بسیاری با وقت ظهور تحقق می‏یابد؛ حتی بعضی از آنها قبل از تولد امام زمان رخ می‏نمایند و بعضی بعد از تولد و قبل از ظهور با فاصله زیاد، تحقق پیدا کرده و خواهند کرد؛ چنان که شماری از آنها، همچون از هم گسستن بنی امیه و بنی عباس، خروج ابومسلم خراسانی، اختلاف بین مسلمانان و... اتفاق افتاده است.

د) علایم زمینی و آسمانی
1. علایم طبیعی و زمینی:
در میان نشانه‏ها و علایم ظهور، غالب آنها نشانه‏های طبیعی و زمینی‏اند و هر کدام در تثبیت حقانیت ظهور و قیام حضرت مهدی علیه‏السلام نقش اساسی دارند.

امام علی علیه‏السلام فرمود:
«وَیَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَیْتی فِی الْحَرَمِ فَیَبْلُغُ السُّفْیانِی، فَیَبْعَثُ اِلَیه جُنْدا مِنْ جُنْدِهِ فَیهْزِمُهُمْ فَیَسیرُ اِلَیه السُّفْیانی بِمَنْ مَعَهُ، حَتّی اِذا جاوَزوا بِبَیْداء مِنَ الاَرْضِ، خَسَفَ بِهِمْ، فَلایَنْجوا منْهُمْ اِلاّ المُخْبِرُ عَنْهُمْ؛ مردی از خاندان من، در سرزمین حرم قیام می‏کند، پس خبر خروج وی به سفیانی می‏رسد.

وی، سپاهی از لشکریان خود رابرای جنگ، به سوی او می‏فرستد و آنان را شکست می‏دهد، آنگاه خود سفیانی با همراهانش به جنگ وی می‏روند و چون از سرزمین بیداء می‏گذرند، زمین آنان را فرو می‏برد و جز یک نفر، که خبر آنان را می‏آورد کسی از آنان نجات نمی‏یابد.»

نشانه هایی نظیر فرو رفتن سفیانی در بیداء، قیام یمانی، خراسانی، سفیانی، دجّال، قتل نفس زکیّه، جنگهای خونین و غیره ... از جمله علایم زمینی و طبیعی هستند.

2. علایم آسمانی:
به علت اهمّیت ظهور امام زمان، علاوه بر نشانه‏های زمینی و طبیعی، برخی علایم آسمانی نیز در زمان ظهور حضرت رخ خواهند داد، تا مردم بهتر رهبر و مصلح آسمانی را شناخته و در راستای تحققِ رسالت و اهداف او مشارکت کنند؛ مانند:
ـ صیحه آسمانی:
امام صادق علیه‏السلام فرمود:
«اِذا نادی مُنادٍ مِنَ السَّماءِ اَنَّ الْحَقَّ فِی آل محمَدٍ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فَعِنْدَ ذلِکَ یَظْهَرُ المَهدیُّ عَلی اَفْواهِ النّاسِ وَیَشْربُونَ حُبَّهُ، وَلایَکُونُ لَهُمْ ذِکْرُ غَیْرِهِ؛ هر گاه گوینده‏ای از آسمان ندا دهد که حق با اولاد محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله است، در آن هنگام، ظهور مهدی علیه‏السلام به سر زبانها می‏افتد، و همه [شراب] دوستی او می‏نوشند و غیر او را یاد نمی‏کنند.»

ـ کسوف:
امام صادق علیه‏السلام فرمود:
«عَلامَةُ خُرُوجِ الْمَهْدی کُسُوفُ الشَّمسِ فِی شَهْرِ رَمَضانٍ فی ثَلاثَ عَشَرَةَ وَاَرْبَعَ عَشَرَةَ مِنْهُ9؛
نشانه ظهور مهدی علیه‏السلام کسوف خورشید در ماه مبارک رمضان است [و وقت کسوف] سیزدهم یا چهاردهم ماه رمضان خواهد بود.»

پاورقی‌ها:

1. اثباة الهداه، ج7، ص390.
2. بحار الانوار، ج 52، ص193.
3. بحار الانوار، ج 52، ص217.
4. منتخب الاثر، ص444.
5. بحارالانوار، ج52، ص82.
6. ارشاد مفید، ج3، ص347.
7. کتاب غیبت نعمانی، ص252.
8. ارشاد مفید، ج2، ص374؛ اعلام الوری، ص427.
9. غیبت نعمانی، ص270

ارسال شده در توسط محمد محمودی
وجود مبارک امام عصر(ع) علاوه بر صحف انبیای الهی، علم انبیا و اسم اعظم، ودایع و آثار انبیای الهی را نیز به ارث برده است که در اینجا با بهره‏گیری از روایات معصومین(ع) به برخی از این ودایع اشاره می‏کنیم:

?? عصای موسی(ع)
امام باقر(ع) فرمود:عصای موسی از آن آدم(ع) بود که به شعیب رسید و سپس به موسی‏بن عمران رسید، آن عصا نزد ماست و اندکی پیش نزدم بود؛ مانند وقتی که از درختش جدا شده سبز است و چون از او سؤال شود جواب گوید و برای قائم ما (حضرت مهدی(ع)) آماده گشته است، او (حضرت مهدی) با آن، همان کار که موسی می‏کرد انجام دهد. آن عصا هراس‏آور است و ساخته‏‌های جادوگران را می‏بلعد و به هر چه مأمور شود انجام دهد؛ چون حمله کند هر چه به نیرنگ ساخته‏اند می‏بلعد و برایش دو شعبه باز شود که یکی در زمین و دیگری در سقف باشد و میان آنها (میان دو فکش) چهل ذراع باشد و نیرنگ ساخته‏‌ها را با زبانش می‏بلعد. (به‏طوری که در زمان حضرت موسی(ع) سحر ساحران را بلعید)??
امام صادق(ع) نیز فرمود:الواح موسی(ع) (تورات) و عصای او نزد ماست و ما وارث پیامبرانیم??
با توجه به این روایت می‏توان گفت: عصای حضرت موسی(ع) و تورات دست به دست به حضرت صادق(ع) و پس از ایشان هم دست به دست به سایر ائمه رسیده است و اکنون نیز این عصا در اختیار امام مهدی(ع)که خداوند ظهورش را نزدیک گرداند قرار دارد.
عصای حضرت موسی چندین معجزه داشته که قرآن به آنها اشاره کرده است:
?? مار شدن عصا هنگام مبعوث شدن حضرت موسی(ع) به پیامبری: در سورة قصص، آیة ?? می‏فرماید:
و [فرمود:] «عصای خود را بیفکن». پس چون دید آن مثل ماری می‏جنبد، پشت کرد و برنگشت. «ای موسی، پیش آی و مترس که تو در امانی».
?? اژد‌ها شدن عصا نزد فرعون: در سورة شعراء، آیة ?? می‏فرماید:
پس عصای خود بیفکند و به ‏ناگاه آن اژد‌هایی نمایان شد.
?? بلعیدن سحر ساحران توسط عصا: در سورة شعراء، آیات ?? و ?? می‏فرماید:
پس موسی عصایش را انداخت و به ‏ناگاه هر چه را به دروغ برخاسته بودند بلعید. در نتیجه، ساحران به حالت سجده در افتادند.
?? زدن عصا به دریا و باز شدن راه برای نجات قوم بنی‏اسراییل: در سورة شعراء، آیة ?? می‏فرماید:
پس به موسی وحی کردیم: «با عصای خود برین دریا بزن». تا از هم شکافت، و هر پاره‏ای همچون کوهی سترگ بود.
?? زدن عصا به سنگ و بیرون آمدن دوازده چشمه آب برای اسباط بنی‏اسراییل: در سورة بقره، آیة ?? می‏فرماید:
و هنگامی که موسی برای قوم خود در پی آب برآمد، گفتیم: «با عصایت بر آن تخته سنگ بزن». پس دوازده چشمه از آن جوشیدن گرفت… .
این عصا، در ابتدا متعلق به حضرت آدم(ع) بوده و سپس به حضرت شعیب(ع) رسیده و آنگاه که موسی(ع) به خدمت حضرت شعیب(ع) درآمد آن عصا به او رسید. در کتاب‌های تاریخ انبیا برای این عصا حوادث و وقایع گوناگونی نقل شده است.


?? سنگ حضرت موسی(ع)
قرآن کریم در دو مورد از این سنگ یاد کرده است؛ یکی آیة ?? سورة بقره که پیش از این ذکر آن گذشت و دیگری آیة ??? سورة اعراف که می‏فرماید:
و آنان را به دوازده عشیره که هر یک امتی بودند تقسیم کردیم، و به موسی وقتی قومش از او آب خواستند وحی کردیم که با عصایت بر آن تخته سنگ بزن. پس، از آن دوازده چشمه جوشید. هر گروهی آبشخور خود را بشناخت.
امام باقر(ع) دربارة این سنگ می‏فرماید:
چون حضرت قائم در مکه قیام کند و خواهد که متوجه کوفه شود منادیش فریاد کشد که کسی خوردنی و آشامیدنی همراه خود برندارد و سنگ حضرت موسی(ع) که به وزن یک بار شتر است با آن حضرت است. در هر منزلی که فرود آیند، چشمه آبی از آن سنگ بجوشد که گرسنه را سیر و تشنه را سیراب کند و همان سنگ توشة آنهاست تا هنگامی که در نجف به پشت کوفه فرود آیند??
در خصوص سنگ موسی(ع) ذکر چند نکته لازم است:
الف) الف و لام «حجر» در این آیه (بعصاک الحجر)، الف و لام معرفه است؛ یعنی این سنگ خاص و نه هر سنگی، لذا این سنگ به عنوان یکی از ودایع نبوت به دست امام عصر(ع) رسیده است و در هنگام ظهور و قیام حضرت مهدی(ع) این سنگ به عنوان توشة بین راه یاران آن حضرت مورد استفاده قرار می‏گیرد و احادیث مربوط مبین این موضوع است.
ب) در زمان موسی(ع) چون قوم بنی‏اسراییل دوازده سبط بودند?، و این اسباط با هم اختلاف داشتند، دوازده چشمه از آن سنگ بیرون آمد تا هر گروهی چشمة آبی برای خود داشته باشند، امّا در هنگام ظهور و قیام حضرت مهدی(ع) چون اختلاف و تفرقه‏ای بین یاران امام مهدی(ع) نیست، از آن سنگ فقط یک چشمه آب بیرون خواهد آمد و این توضیح قسمت دیگر آیه است که فرمود: « فانفجرت منه اثنتا عشرة عیناً».
سنگ حضرت موسی(ع) به عنوان یکی از ودایع نبوت دست به دست به وسیلة اوصیای بعد از موسی(ع) به دست پیامبر اکرم(ص) رسیده و بعد از ایشان هم به دست امام الوصی، علی(ع)، تا حال حاضر که نزد خاتم‏الاوصیاء، مولانا المهدی(ع) است.


?? تابوت الشهاد\ (تابوت سکینه)
امام صادق(ع) فرمود:داستان سلاح در خاندان ما، داستان تابوت است در بنی‏اسراییل؛ تابوت در هر خاندانی از بنی‏اسراییل که پیدا می‏گشت، نبوت به آنها داده می‏شد، هر کس از ما هم که سلاح به دستش رسد امامت به او داده می‏شود??
نام «تابوت سکینه» یک بار در سورة بقره، آیة ??? ذکر شده است که می‏فرماید:
و پیامبرشان گفت: دلیل و نشانه بر پادشاهی او این است که تابوتی به سوی شما می‏آید که در آن سکینه و آرامشی از ناحیة پروردگارتان وجود دارد و از آنچه را که آل موسی و آل ‌هارون باقی گذاشته‏اند و آن تابوت به‏وسیلة فرشتگان حمل می‏شود، به راستی در آن معجزه و دلیل برای شماست چنانکه مؤمن باشید.
«تابوت سکینه» با نام‌های صندوق عهد، تابوت یهودیان، تابوت مقدس، صندوق تورات، تابوت بنی‏اسرائیل و تابوت‏الشهاده نامیده شده است. که این نام اخیر در دعای «سمات» ذکر شده است، آنجا که می‏فرماید:
تابوت سکینه، طبق نوشته‏‌ها، صندوقی بوده است که الواح سنگی و احکام ده‏گانه (تورات) در آن قرار داشته بود و هر وقت قوم بنی‏اسراییل حرکت می‏کرد، این صندوق را با حرمت فراوان در ارابه‏ای نهاده و پیشاپیش خود روان می‏داشتند و در جنگ نیز آن را پیشاپیش صفوف قرار می‏دادند تا باعث ثبات قدم و آرامش لشکریان گردد. این صندوق به فرمان حضرت موسی(ع) ساخته شده بود و علاوه بر آن الواح (دو لوح سنگی)، کاسه‏ای از «منّ»؛ یعنی همان غذای آسمانی که در سورة اعراف، آیة ??? از آن یاد شده است، نیز در آن قرار داده بودند??
تا اینکه فلسطینی‌‌ها به یهودیان تاختند و بر آنها مسلط شدند و صندوق عهد را از ایشان گرفتند. بعد از آن حضرت داود(ع) جالوت، پادشاه فلسطینی‌ها را کشت و صندوق را به یهودیان باز گرداند.
تا زمان حضرت سلیمان(ع) این صندوق در معبد «قبةالرّمان» قرار داشت.
گفتنی است که از قبةالرّمان نیز در دعای سمات یاد شده است:
و [تو را می‌خوانم] به آن مجد و بزرگواری است که برای موسی بن عمران(ع) بر فراز قبة الرّمان قرار داشت??
مطالب دیگری نیز در خصوص تابوت سکینه رسیده است؛ از جمله در کتاب قرب الإسناد حمیری (ص???) حدیثی از امام موسی بن جعفر(ع) نقل شده که حضرت دربارة تفسیر «سکینه» در آیة « فیه سکینة من ربّکم…» فرمود:
این سکینه رایحه‏ای است بهشتی که به شکل صورت انسانی از صندوق خارج می‏شد و آن صندوق هم اینک نزد ماست.
و همین معنا نیز از حضرت رضا(ع) رسیده است.
تابوت الشهاده اکنون نزد امام مهدی(ع) است. پیامبر اکرم(ص) دراین باره می‏فرماید:
صندوق مقدس از دریاچة طبریه به دست وی (امام مهدی(ع)) آشکار می‏شود و آن را آورده و در پیشگاه مقدس او در بیت‏المقدس قرار می‏دهند و چون یهودیان آن را مشاهده می‏نمایند به جز اندکی، بقیة آنان ایمان می‏آورند.9

?? پیراهن حضرت یوسف(ع)
مفضل بن عمر گوید، امام صادق(ع) به من فرمود:می‏دانی پیراهن یوسف(ع) چه بود؟ عرض کردم، نه، فرمود: چون برای ابراهیم(ع) آتش افروختند، جبرئیل(ع) جامه‏ای از جامه‏‌های بهشت برایش آورد، او پوشید و با آن جامه گرما و سرما به ابراهیم زیانی نمی‏رسانید. چون مرگ ابراهیم رسید، آن را در غلافی نهاد و به اسحاق آویخت و اسحاق آن را به یعقوب آویخت و چون یوسف(ع) متولد شد آن را به او آویخت و در بازوی او بود تا امرش به آنجا که بایست رسید (زمام حکومت مصر را به دست گرفت)؛ چون یوسف آن را در مصر از غلاف بیرون آورد، یعقوب بوی خوش آن را دریافت و همین است که گفت: «اگر نادانم نمی‏خوانید من بوی یوسف را احساس می‏کنم»?? و آن همان پیراهنی بود که خدا از بهشت فرستاده بود. عرض کردم: قربانت گردم، آن پیراهن به چه کسی رسید؟ فرمود: به اهلش رسید و هنگامی که قائم ما (امام مهدی(ع)) ظهور کند، با او خواهد بود، سپس فرمود: هر پیغمبری که دانش یا چیز دیگری را به ارث گذاشته به آل محمد(ص) رسیده است.??
همان‌طور که در این حدیث طولانی آمده است، امام صادق(ع) حقیقت این پیراهن را بیان فرموده که از کجا آمده و در نهایت به دست اهل بیت(ع) رسیده است و این پیراهن از جمله مواریث انبیا(ع) به شمار می‏آید.
همین یک حدیث در توضیح پیراهن حضرت یوسف(ع) ما را کفایت می‏کند. این پیراهن نیز هم‏اکنون نزد حضرت حجةبن‏الحسن العسکری(ع) است.


?? طشت حضرت موسی(ع)، انگشتر حضرت سلیمان(ع)، شمشیر، پرچم و زره پیامبر اکرم(ص)
تعدادی دیگر از مواریث انبیا(ع) نیز هستند که آنها هم هر کدام بنا بر حکمت و مصلحتی، در اختیار امام مهدی(ع)اند. برای روشن شدن مطلب به ذکر یک حدیث مفصل اکتفا می‏کنیم.
بخشی از حدیثی که از امام صادق(ع) در این زمینه نقل شده، به شرح ذیل است:
همانا شمشیر رسول خدا(ص)، پرچم، جوشن، زره و خُود پیامبر(ص)، پرچم ظفربخش پیامبر(-ص)، الواح موسی و عصای او، انگشتر سلیمان بن داود، طشتی که موسی(ع) قربانی را در آن انجام داد، اسمی که نزد پیامبر(ص) بود و چون آن را میان مسلمانان و کفار می‏گذاشت که از مشرکان به مسلمانان نشانه‏ای نرسد (و من آن را می‏دانم) و هر آنچه را که فرشتگان آورده‏اند نزد من است، داستان سلاح در خاندان ما همان داستان تابوت است در بنی‏اسراییل، و بر در هر خانه‏ای که تابوت پیدا می‏شد، نشانة اعطای نبوت بود و سلاح به هر کس از خانوادة ما رسد امامت به او داده می‏شود. همانا پدرم، امام باقر(ع)، زره رسول خدا(ص) را پوشید، دامنش اندکی به زمین می‏کشید و من آن را پوشیدم همچنان بود؛ قائم ما، امام مهدی(ع)، کسی است که چون آن را پوشد به اندازة قامتش باشد. ان‏شاءالله.??
این حدیث به‏طور صریح بخشی از ودایع نبوت و مواریث انبیای الهی(ع) را ذکر کرده است و تصریح نموده که همة آنها به دست ائمه رسیده و در نهایت نیز به خدمت امام عصر، حضرت مهدی(ع) می‏رسد.
همچنین در کتاب الغیبة نعمانی از محمد ابن مسلم روایت شده است که امام صادق(ع) فرمود:
خداوند بر خلاف وقتی که تعیین کنندگان وقت ظهور امام مهدی(ع) معین کرده‏اند، عمل می‏کند. پرچم قائم، همان پرچم رسول خداست که جبرییل در روز جنگ بدر از آسمان آورد و آن را در میان جنگ به اهتزاز درآورد، آنگاه جبرییل عرض کرد: ای ابامحمد، به خدا قسم این پرچم، از پنبه و کتان و ابریشم و حریر نیست. پیامبر فرمود: پس از چیست؟ گفت: برگ درخت بهشت است. پیغمبر آن را در جنگ برافراشت، سپس پیچید و به دست علی(ع) داد و پیوسته نزد آن حضرت بود تا اینکه در روز جنگ بصره (جمل) حضرت آن را برافراشته نمود و خدا او را پیروز گردانید؛ آنگاه علی(ع) آن را پیچید و همیشه نزد ما بوده و هست و دیگر هیچ‏کس آن را نمی‏گشاید تا اینکه قائم ما(ع) قیام کند. وقتی قائم قیام نمود، آن را به اهتزاز درمی‏آورد و هرکس در شرق و غرب عالم باشد آن را می‏بیند؛ رعب و ترس از وی یک ماه زودتر، از پیش روی و چپ و راست او رفته و در دل‌ها جای می‏گیرد. آنگاه گفت: ای ابا محمد او به خونخواهی پدرانش قیام می‏کند و سخت خشمگین است و از اینکه خداوند بر این خلق غضب نموده متأسف است. او پیراهن پیامبر(ص) را که در جنگ احد پوشیده بود، به تن دارد و عمامه و زره پیغمبر را که به قامت وی، رساست می‏پوشد و ذوالفقار، شمشیر پیغمبر را در دست دارد، سپس شمشیر برمی‏کشد و هشت ماه از کشته‏‌های بی‏دینان، پشته‏‌ها می‏سازد…»??
دو روایت یادشده دقیقاً روشن می‏کند که تمامی مواریث انبیای الهی در ن‌هایت به دست باکفایت جان جهان، امام مهدی(ع)، می‏رسد.
و حدیث ذیل اثبات می‏کند که تمامی ودایع و وصایای انبیای الهی(ع) توسط حضرت ابوطالب(ع) به دست پیامبراکرم(ص) رسیده است.
درست بن ابی منصور می‏گوید:
از امام هفتم(ع) پرسیدم: آیا رسول خدا(ص) مأمور پیروی از ابوطالب(ع) بود؟ و ابوطالب از طرف خدا بر او حجت بود؟ فرمود: نه، ولی ابوطالب نگهدار ودایع نبوت بود و وصایا نزد وی سپرده شد، و او آنها را به آن حضرت(ص) داد. گفتم وصایا را به او داد به حساب اینکه حجت بر او (پیغمبر) بود؟ فرمود: اگر حجت بر او بود وصیت را به او نمی‏داد. گفتم: پس ابوطالب حالش چگونه بود؟ فرمود: به پیغمبر و هر چه آورده بود اقرار کرد و وصایا را به او داد و همان روز درگذشت.??


پی‏نوشت‌ها:
? . قمی، شیخ عباس، مفاتیح‏الجنان، زیارت حضرت صاحب‏الأمر به نقل از سیدبن‏طاووس.
? . کلینی، الکافی، ج?، باب ما عند الأئمة من آیات الأنبیاء علیهم‏السلام، ص???، ح?؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج??، ص???، ح???
? . کلینی، همان، ح??
? . همان، ح?؛ مجلسی، همان، ص???؛ همو، حیوةالقلوب، ج?، ص???؛ طیب، سید عبدالحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج?، ص??
? . اسباط دوازده‏گانه عبارت بودند از: ?? بنی روبیل؛ ?? بنی‏شمعون؛ ?? بنی جاد؛ ?? بنی‏یهودا؛ ?? بنی یساکار؛ ?? بنی زبولون؛ ?? بنی یوسف؛ ?? بنی بنیامین؛ ?? بنی‏اشیر؛ ??? بنی دان؛ ??? بنی نفتالی؛ ??? بنی لاوی.
? . کلینی، محمدبن یعقوب، همان، باب أنّ مثل سلاح رسول‏الله مثل التابوت فی بنی‏اسرائیل، ص???، ح? و ??
? . قمی، شیخ عباس، همان.
? . همان.
? . الملاحم والفتن، ص??؛ صافی گلپایگانی، لطف‏الله، منتخب‏الأثر، ص????
??? سورة یوسف (??)، آیة ???
??? کلینی، همان، ص???، ح?؛ مجلسی، همان، ص???، ح??؛ همو، حیوةالقلوب، ج?، ص????
??? کلینی، همان، باب ما عند الأئمة من سلاح رسول‏الله(ص) و متاعه، صص???ـ???، ح?؛ مجلسی، همان، ص???، ح????
??? نعمانی، کتاب الغیبة، ص
??? کلینی، همان، باب مولدالنبی(ص) و وفاته، ص???، ح???
ماهنامه موعود شماره ??

ارسال شده در توسط محمد محمودی
<      1   2   3   4   5   >>   >